English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8266 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overarm U خارج شدن بازوی شناگر ازاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beat U تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
beats U تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
catch U نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
pull U ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pulls U ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pivot arm U بازوی گردان بازوی اتصال
waterlogged U ازاب اشباع
to fish in troubled waters U ازاب گل الودماهی گرفتن
water worn U ساییده شده ازاب
gateage U دریچه یابندبرای جلوگیری ازاب
neptunian U ازاب پیدا شده نپتونی
diver's mate U یار اب باز که اورا ازاب بالا می کشد
to feather an oar U پاروراپس ازبیرون اوردن ازاب تخت قراردادن
swimmers U شناگر
swimmer U شناگر
turn U برگشت شناگر
turns U برگشت شناگر
water dog U شناگر ماهر
butterflyer U شناگر پروانه
backstroker U شناگر پشت
breaststroker U شناگر قورباغه
naiad U مهروی شناگر
kicks U ضربه پای شناگر
waterfowler U شکارچی مرغان شناگر
kick U ضربه پای شناگر
kicked U ضربه پای شناگر
armpoll U کشش دست شناگر
kicking U ضربه پای شناگر
freestyler U شناگر شنای ازاد
individual medleyist U شناگر شنای مختلط
medleyist U شناگر شنای مختلط
belly whopper U شیرجه شناگر برروی شکم
Given the water ,he is a good swimmer . <proverb> U آب نمى بیند والا شناگر قابلى است .
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
gateposts U بازوی در
string arm U بازوی زه کش
gatepost U بازوی در
crank arm U بازوی لنگ
access arm U بازوی دسترسی
rocker arm U بازوی ننویی
access arm U بازوی دستیابی
gateposts U بازوی دروازه
shank U بازوی لنگر
gatepost U بازوی دروازه
drawbar U بازوی کشش
rocker arm U بازوی اسبک
whipped U بازوی بار
boom U بازوی متحرک
boomed U بازوی بیل
booms U بازوی بیل
boomed U بازوی متحرک
booming U بازوی بیل
booming U بازوی متحرک
booms U بازوی متحرک
jib=boom U بازوی جرثقیل
whip U بازوی بار
moment arm U بازوی گشتاور
a broken arm U بازوی شکسته
whips U بازوی بار
boom U بازوی بیل
yardarm U بازوی افقی
jibs U بازوی متحرک
jibbing U بازوی متحرک
jibbed U بازوی متحرک
jib U بازوی متحرک
lever arm U بازوی اهرم
bottom boom U بازوی متحرک جراثقال
bracer U محافظ بازوی کمانگیر
yardarm U بازوی دکل ناو
crank web U بازوی میل لنگ
wiper arm U بازوی برف پاک کن
roadwheel arm U بازوی غلطک شنی
yard U بازوی افقی دکل ناو
yards U بازوی افقی دکل ناو
ram U بازوی انتقال نیرو سگدست
rams U بازوی انتقال نیرو سگدست
stockade U دودکش بازوی لنگر کشتی
rammed U بازوی انتقال نیرو سگدست
stockades U دودکش بازوی لنگر کشتی
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
hacks U ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacked U ضربه خطای دست به بازوی حریف
hack U ضربه خطای دست به بازوی حریف
topping off U بازوی بلند کننده بوم جرثقیل
truck U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
roadwheel arm U بازوی چرخ جاده اهرم موازنه شنی
trucks U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
drawbar pull U فشار وارد به بازوی اتصال یابازوی کشش
trucking U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucked U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
rosettes U گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
rosette U گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
armlock U گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
olympic lift and cross face U گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
deceleration time U زمانی که بازوی دستیابی پس از حرکت به محل صحیح دیسک سخت متوقف میشود
turnstiles U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstile U تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
print U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
prints U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
actuator U محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
concentrator U وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
externally U از خارج
out- U خارج
non-combatants U خارج از صف
non-combatant U خارج از صف
out of tune U خارج
out of U خارج از
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
non combatant U خارج از صف
outed U خارج
forth of U خارج از
out-of- U خارج از
outside U خارج
off U خارج از
out U خارج
off side U خارج از خط
per U خارج از
outside [of] <adv.> U خارج [از]
out [of] <adv.> U خارج [از]
external U خارج
abroad U خارج
outsides U خارج
externals U خارج
outside U در خارج
aroint U خارج شو
outsides U در خارج
out of proportion U خارج از اندازه
off center U خارج از مرکز
eccentric U خارج از مرکز
not to the point U خارج از موضوع
out of question U خارج از موضوع
out of turn U خارج از نوبت
outboard bearing U یاتاقان خارج
extravascular U خارج رگی
outdoors U خارج از منزل
fescennine U خارج ازاخلاق
outbye U خارج از دور از
without U بطرف خارج
extra spectral U خارج طیفی
popping U خارج شدن
extra-marital U خارج از زناشویی
foreign market U بازار خارج
out of phase U خارج از فاز
out of line U خارج از خط جبهه
out of door U خارج ازمنزل
derailing U از خط خارج شدن
derailing U از خط خارج کردن
derails U از خط خارج شدن
derailed U از خط خارج شدن
derail U از خط خارج کردن
derails U از خط خارج کردن
derail U از خط خارج شدن
eccentrics U خارج از مرکز
To fall out. U از صف خارج شدن
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
eject U خارج کردن
ejected U خارج کردن
out of action U خارج ازنبرد
ejecting U خارج کردن
ejects U خارج کردن
neither here nor there U خارج ازموضوع
off season U خارج از فصل
derailed U از خط خارج کردن
blow out U به خارج دمیدن
phase out U خارج کردن
submultiple U خارج قسمت
off duty U خارج از نگهبانی
off duty U خارج از خدمت
nonsense U خارج از منطق
to fall out U خارج شدن
over the side U خارج از ناو
to pass off U خارج شدن
to rule out U خارج کردن
outbound U مربوط به خارج
outbound U خارج ازمحدوده
abaxile U خارج از مرکز
beside the question U خارج از موضوع
beside the mark U خارج ازموضوع
soto uke U دفاع از خارج
bring out U خارج کردن
begone U خارج شو عزیمت کن
standaway U خارج از بدن
anieoro U از داخل به خارج
acentric U خارج از مرکز
cross country U خارج از جاده
ouyby U خارج از دور از
off key خارج از مایه
extra professional U خارج حرفهای
extra regular U خارج ازقاعده
extracellular U خارج سلولی
extragalactic U خارج کهکشانی
extramarital U خارج ازدواجی
extramarital U خارج از زناشویی
oversea U خارج از کشور
extramundane U خارج دنیایی
Recent search history Forum search
2off-season
2purchase off the registry
2purchase off the registry
2بازوی دست راست
2بازوی دست راست
1recreationist
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com